
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا تقریباً هیچ چیزی از دوران نوزادی یا کودکی خود به خاطر ندارید؟ جالب است بدانید که شما تنها نیستید. اکثر افراد از سالهای اول زندگی خود، حتی قبل از مدرسه، خاطرات بسیار کمی دارند یا اصلاً هیچ خاطرهای ندارند.
این پدیده که به «فراموشی کودکی» (Infantile Amnesia) معروف است، به ناتوانی در به یاد آوردن رویدادها و تجربیات قبل از سن سه یا چهار سالگی اشاره دارد. اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ و چه عواملی باعث فراموشی این خاطرات میشوند؟ در این مقاله، به بررسی دلایل علمی و روانشناختی این پدیده میپردازیم.
دلایل فراموشی کودکی: ترکیب عواملی بیولوژیکی و روانشناختی
محققان هنوز به طور کامل مطمئن نیستند که چه عواملی باعث فراموشی کودکی میشود، اما بسیاری از آنها بر این باورند که ترکیبی از عوامل بیولوژیکی و روانشناختی در این پدیده دخیل هستند. این بدان معنا نیست که کودکان هیچ چیزی یاد نمیگیرند یا تجربه ندارند، بلکه تنها میزان کمی از آنچه که در این دوران اتفاق میافتد، قادر به به یادآوری هستند.
به طور کلی، مطالعات نشان دادهاند که افراد معمولاً نمیتوانند خاطرات خود را از دوران نوزادی یا اولین سالهای زندگیشان به یاد بیاورند. این به دلیل محدودیتهای حافظه در سالهای اولیه زندگی است. تا سنین بالاتر، معمولاً یادآوری خاطرات افزایش مییابد، اما حتی تا سن هفت سالگی نیز بسیاری از خاطرات اولیه به راحتی فراموش میشوند.

روانشناسی حافظه در دوران کودکی
بر اساس نظرات ماریسا مور، مشاور سلامت روان، «یک نمونه از فراموشی کودکی این است که فرد بزرگسالی نمیتواند به یاد آورد که قبل از سن سه سالگی چه اتفاقاتی برایش افتاده است. شاید احساسات مبهمی از آن دوران داشته باشد، اما قادر به به یاد آوردن جزئیات مشخص نیست.»
برخی از روانشناسان، از جمله زیگموند فروید، عقیده داشتند که ما خاطرات اولیه خود را سرکوب میکنیم چرا که این خاطرات ممکن است حاوی محتوای ناخوشایند یا اضطرابآور باشند. گرچه جزئیات نظریه فروید امروز چندان معتبر نیست، اما همچنان برخی پژوهشگران معتقدند که خاطرات اولیه ممکن است به نوعی پنهان یا سخت قابل دسترس باشند.
نقش بیولوژی در فراموشی کودکی
علاوه بر عوامل روانشناختی، عواملی بیولوژیکی نیز در فراموشی کودکی تأثیر دارند. مغز ما در سالهای اولیه زندگی همچنان در حال رشد است و به تدریج تکامل مییابد. یکی از قسمتهای کلیدی مغز که در فراموشی کودکی نقش دارد، «هیپوکامپ» است که مسئول پردازش و ذخیره حافظه است.
دکتر سومیت کومار، متخصص ژنتیک، میگوید: «در حدود سن چهار سالگی، هیپوکامپ به بلوغ میرسد و این تغییرات در سیناپسهای مغزی باعث از بین رفتن اتصالات غیرضروری و در نتیجه، از دست رفتن برخی خاطرات میشود.»
تاثیر تحرک و توانایی کاوش
محققان دریافتند که کودکانی که هنوز توانایی حرکت زیادی ندارند، مانند نوزادان و نوپایان، احتمال کمتری دارند که خاطرات خود را حفظ کنند. هرچقدر که کودک بتواند محیطهای جدید را کشف کند و تحرک بیشتری داشته باشد، توانایی او در یادآوری و حفظ خاطرات تقویت میشود.
آیا خاطرات دوران کودکی به طور کامل از بین میروند؟
یک مطالعه جدید نشان داده است که ممکن است خاطرات کودکی به طور کامل از بین نروند. بر اساس یافتههای این تحقیق، «ردپای عصبی» این خاطرات ممکن است در مغز باقی بماند، حتی اگر نتوانیم جزئیات آن را به یاد آوریم. به عبارت دیگر، برخی از خاطرات ممکن است به صورت ناخودآگاه در مغز باقی بمانند، به خصوص اگر آنها حاوی تجربیات عاطفی یا مهمی باشند.
خاطراتی که بیشتر در ذهن میمانند
بررسیها نشان دادهاند که خاطرات عاطفی، مهم و پرتکرار در دوران کودکی بیشتر در ذهن باقی میمانند. به عنوان مثال، خاطراتی مانند تولد یک خواهر یا برادر جدید، یا موقعیتهای اضطراری که برای خانواده پیش آمدهاند، احتمالاً در حافظه باقی خواهند ماند. همچنین، زمانی که والدین بارها داستانهایی از گذشته کودک را تعریف میکنند، این خاطرات در ذهن کودک تثبیت میشوند.
در نهایت، فراموشی کودکی یک پدیده طبیعی است که تحت تأثیر عوامل بیولوژیکی، روانشناختی و محیطی قرار دارد. اگرچه بسیاری از خاطرات دوران کودکی فراموش میشوند، اما برخی از آنها که تأثیر عاطفی بیشتری دارند یا بارها تجربه شدهاند، ممکن است در ذهن باقی بمانند.